گل را نمادین می چسبانم به رکن؛ به همان شکستگی دیوار کعبه و یک شاخه اش را می دهم به مردی از آفریقا و یک شاخه اش را به زنی از پاکستان یا هند و رکن را می بوسم و از ازدحام فاصله میگیرم. در قشنگترین قاب دنیا ایستاده ام. من خدا را بغل کرده ام یا خدا مرا. چه کیفی می دهد وقتی میبینی بقیه، زادگاه مولایت را طواف میکنند؛ مولایی که حقیقت کعبه خفته در ولایت اوست.
- از کتاب خال سیاه عربی