🔸درس مثنوی ۴
نی حریف هر که از یاری برید
پرده هایش پرده های ما درید (۱۱)
همچو نی زهری و تریاقی که دید
همچو نی دمساز و مشتاقی که دید (۱۲)
نی حدیث راه پر خون می کند
قصّه های عشق مجنون می کند (۱۳)
محرم این هوش جز بی هوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست (۱۴)
در غم ما روز ها بیگاه شد
روز ها با سوز ها همراه شد (۱۵)
روز ها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست (۱۶)
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
هر که بی روزی است روزش دیر شد (۱۷)
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسّلام (۱۸)