✅كيفيت ولادت با سعادت آن حضرت امّا كيفيت ولادت با سعادت آن حضرت چنان است كه : شيخ صدوق رحمه اللّه به سند معتبر از مُفَضّل بن عمر روايت كرده است كه گفت : از حضرت صادق عليه السّلام سؤ ال كردم كه چگونه بود ولادت حضرت فاطمه عليهاالسّلام ؟ حضرت فرمود كه چون خديجه اختيار مزاوجت حضرت رسالت صلى اللّه عليه وآله وسلّم نمود، زنان مكّه از عداوتى كه با آن حضرت داشتند از او هجرت (3) نمودند وبر اوسلام نمى كردند ونمى گذاشتند كه زنى به نزد او برود، پس خديجه را به اين سبب ، وحشتى عظيم عارض شد وليكن عمده غم و جزع خديجه براى حضرت رسول صلى اللّه عليه وآله وسلّم بود كه مبادا از شدت عداوت ايشان آسيبى به آن حضرت برسد. چون به حضرت فاطمه عليهاالسّلام حامله شد فاطمه در شكم با اوسخن مى گفت ومونس اوبود واورا صبر مى فرمود، خديجه اين حالت را از حضرت رسالت پنهان مى داشت ، پس روزى حضرت داخل شد شنيد كه خديجه سخن مى گويد با شخصى وكسى را نزد اونديد فرمود كه اى خديجه با كه سخن مى گوئى ؟ خديجه گفت : فرزندى كه در شكم من است با من سخن مى گويد ومونس من است ! حضرت فرمود كه اينك جبرئيل مرا خبر مى دهد كه اين فرزند دختر است واواست نسل طاهر باميمنت وبركت وحق تعالى نسل مرا از اوبه وجود خواهد آورد، واز نسل اوامامان وپيشوايان دين به هم خواهند رسيد وحق تعالى بعد از انقضاى وحى ، ايشان را خليفه هاى خود خواهد گردانيد در زمين . وپيوسته خديجه در اين حالت بود تا آنكه ولادت جناب فاطمه عليهاالسّلام نزديك شد چون درد زائيدن در خود احساس كرد به سوى زنان قريش د وفرزندان هاشم كس فرستاد كه نزد اوحاضر شوند؛ ايشان در جواب اوفرستادند كه فرمان ما نبردى وقبول قول ما نكردى وزن يتيم ابوطالب شدى كه فقير است و مالى ندارد ما به اين سبب به خانه تونمى آئيم ومتوجّه امور تو نمى شويم . خديجه چون پيغام ايشان را شنيد بسيار اندوهناك گرديد در اين حالت ناگاه ديد ك چهار زن گندم گون بلند بالانزد اوحاضر شده وبه زنان بنى هاشم شبيه بودند، خديجه از ديدن ايشان بترسيد، پس يكى از ايشان گفت كه مترس اى خديجه كه ما رسولان پروردگاريم به سوى تو؛ وما ظهيران توئيم ، منم ساره زوجه ابراهيم عليه السّلام ودوّم آسيه دختر مزاحم است كه رفيق توخواهد بود در بهشت وسوم مريم دختر عِمران است وچهارم كُلثوم خواهر موسى بن عمران است وحق تعالى ما را فرستاده است كه در وقت ولادت نزد توباشيم وترا بر اين حالت معاونت نمائيم . پس يكى از ايشان در جانب راست خديجه نشست وديگرى در جانب چپ وسوم در پيش رووچهارم در پشت سر، پس حضرت فاطمه عليهاالسّلام پاك وپاكيزه فرود آمد وچون به زمين رسيد نور اوساطع گرديد به مرتبه اى كه خانه هاى مكّه را روشن گردانيد ودر مشرق ومغرب زمين موضعى نماند مگر آنكه از آن نور روشن شد وده نفر از حورالعين به آن خانه درآمدند وهر يك اِبْريقى وطشتى از بهشت در دست داشتند وابريقهاى ايشان مملوبود از آب كوثر، پس آن زنى كه در پيش روى خديجه بود جناب فاطمه عليهاالسّلام را برداشت وبه آب كوثر غُسل يا شست و شوداد ودوجامه سفيدى بيرون آورد كه از شير سفيدتر واز مُشْك وعَنْبَر خوشبوى تر بود وفاطمه عليهاالسّلام را در يك جامه از آن پيجيد وجامه ديگر را مقنعه اوگردانيد پس اورا به سخن درآورد، فاطمه گفت : اَشْهَدُ اَنْ لااِلهِ اِلا اللّهُ وَاَنَّ اَبي رَسُولُ اللّهِ سَيِّدُ الاَنْبياءِ وَاَنَّ بَعْل ي سَيِّدُ الاَوْصِياءِ وَوُلْدي سادَةُ الاَسْباطِ. يعنى گواهى مى دهم به يگانگى خدا وبه آنكه پدرم رسول خدا سيد پيغمبران است وشوهرم سيد اوصياء پيغمبران است وفرزندانم سادات فرزندزاده هاى پيغمبران است . پس بر هر يك از آن زنان سلام كرد وهر يك را به نام ايشان خواند، پس آن زنان شادى كردند وحوريان بهشت پخندان شدند ويكديگر را بشارت دادند به ولادت آن سيّده زنان عالميان . ودر آسمان نور روشنى هويدا شد كه پيشتر چنان نورى مشاهده نكرده بودند، پس آن زنان مقدّسه با خديجه خطاب كردند وگفتند: بگير اين دختر را كه طاهره ومطهّره است پاكيزه وبا بركت است ، حق تعالى بركت داده او را ونسل اورا، پس خديجه آن حضرت را گرفت شاد وخوشحال وپستان خود را در دهان اوگذاشت ، پس فاطمه عليهاالسّلام در روزى آن قدر نموّ مى كرد كه اطفال ديگر در ماهى نموّ كنند ودر ماهى آن قدر نموّ مى كرد كه اطفال ديگر در سال نموّ كنند.(4) 3 دورى . 4 (امالى شيخ صدوق ) ص 690، مجلس 87، حديث 947 . https://eitaa.com/avahdjxck