🔷 ای که مرا خوانده‌ای، راه نشانم بده 🔹وقتی بهش فکر می‌کنم یه چیزی از جنس ابهت مانع حرف زدن یا نوشتنم میشه! اول بغض می‌کنم؛ بعد جلوی چشم‌هامو می‌گیرم و گوشه‌‌اش رو یواشکی پاک می‌کنم و باز فکر می‌کنم... دقیق که میشم می‌بینم از بچگی متوجه «هل من ناصر» اهلبیت(ع) بودم و دوست داشتم روی من حساب کنند و منم کاری انجام بدم. حالا هم مدام به این می‌اندیشم که منِ زنِ ایرانیِ شیعه کجای راه ایستادم؟! نکنه توی بیابون برهوتی باشم که راه و بی‌راهش مشخص نیست؟ یا توی جنگلی که ظاهر زیبایی داره اما تو در توی درخت‌ها و شاخه‌هاش مخوف و خطرناکه! دلهره‌ها مثل سیل ویران‌گر از ذهن به قلبم سرازیر میشن و آشوب میشم. اما مثل همیشه پژواک یه ندایی توی قلبم آرومم می‌کنه. دستم رو روی سینه می‌ذارم و میگم:«ادرکنی یا مولای یا صاحب الزمان»؛ ذهن تاریکم روشن میشه . حالا دیگه از اون برهوت و جنگل مخوف خبری نیست. انگار دارم توی «سبل السلام» و «صراط مستقیم» قدم می‌زنم. حس حضور توی دلم می‌جوشه. دوباره بغض میاد اما این دفعه رهاش میکنم تا بباره... 🔖طراح: آزاده حسین‌زاده ✍فاطمه ابن‌علی 🆔 @awaken_ir