اما نمی‌خواهم وحشت کنی اگر به خاطر من، فقر به کلبه‌ی تو بیاید اگر فقر کفش بلورین تو را با خود ببرد بگذار همه چیز را با خود ببرد اما خنده هایت را نه که نان زندگانی ست