...ســــڪوت
سڪوت حرفیست براے؛
دیدن و ندیدن..!
خواستن و نخواستن..!
بودن و نبودن..!
بہ حرمت خدایــے ڪہ با تمام گناهانم سڪوت ڪرد..!
در مقابل تمام بدےهایی که دیدم مُهر سڪوت بر لبم ،گذاشتم..!
گِلہ نکردم تا دلے، نشکند...
حرفے نزدم تا ناشکرے،نکرده باشم..!
سڪوت
آسانترین ڪلمہ براے سختترین جملہهاست..!
گفتنےترین واژه براے ناگفتنےترین جملہها..!
" ســـڪوت "
لحظه های سکوتم
پرهیاهو ترین دقایق زندگیم هستند!!
مملو از آنچه
می خواهم بگویم
و
نمی گویم