پاییز هزاران برگ
بهانه دارد برای دلتنگی
برای تمام شعرهای ناقصی که
زیر انبوهی از کاغذهای مچاله شده
سرگردان در دستان باد میرقصد.
دلتنگ توام
من هستم و چمدانی کوچک از شعرهایم
می خواهم بِروم
کاری به کار پاییز ندارم
باید از هر آنچه که هست بگریزم
می خواهم بروم آسوی ثانیه های
بی بازگشت...