●طنزجبهه... [امتحانات...] بعد از داير شدن مجتمع های آموزشی رزمندگان در جبهه، اوقات فراغت از جنگ را به تحصيل می‌پرداختيم... يكی از روزهای تابستان برای گرفتن امتحان ما را زير سايه درختی جمع كردند... بعد از توزيع ورقه های امتحانی مشغول نوشتن شديم... خمپاره انداز های دشمن همزمان شروع كرده بودند... يک خمپاره در چند متريمان به زمين خورد، همه بدون توجه، سرگرم جواب دادن به سوالات بودند... يک تركش افتاد روی ورقه دوست بغل دستيم و چون گرم بود قسمتی از آن را سوزاند... ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت: +برگه من زخمی شده بايد تا فردا به او مرخصی بدهی..!😄 @ayande_sazan_mostafayi