🌸🍃🌸🍃
پادشاهی دستور داد، جاسوسانی به شهری سفر کنند و میزانِ رشادت و جنگجوییِ آنها را بررسی کنند تا شاه در حمله به آن شهر، تصمیم بگیرد.
گروهِ جاسوسان به شهر آمدند. سردستهی جاسوسان در شهر ساعتی چرخی زد و دید که جوانی تاری در دست گرفته، مینوازد و میگرید و میخواند، و میگوید: «ای یار سالهاست منتظرم چرا نمیآیی؟ کارم از دعا و گریه گذشته است بر حالِ زارِ من ترحّمی نما!»
سردستهی جاسوسان فرمان داد، گروهش دست از تحقیق بردارند و گفت: بیایید برگردیم. گروه گفتند: ما باید یک ماهی بمانیم و اخباری جمع کنیم.
سرگروه گفت: دستور را اجرا کنید! بر میگردیم؛ آنچه لازم بود من یافتم. این شهر پر از جوانانِ تنبل و بیارادهای است که به جای جنگ و نبرد، برای به دست آوردن و رسیدن به معشوق، در گوشهای نشسته و از تنبلی و کسالت اشک میریزند.
من یقین دارم اگر به این شهر حمله کنیم، آنان به جای دفاع و تلاش در گوشهای نشسته و فقط دعا خواهند کرد؛ دعایی که آخرش پیروزی ما بر این قومِ تنبل و تنپرور است.
و الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ (69 - عنکبوت)
و آنانکه در (راه) ما (به جان و مال) جَهد و کوشش کردند، قطعاً آنها را به راههایِ (معرفت و لطف) خویش هدایت میکنیم، و همیشه خدا یارِ نیکوکاران است.
إلَيْهِ يَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ (10 - فاطر)
وکلمهِ طیّب به سوی او بالا میرود و عملِ صالح آن را در بالاتر رفتن، مدد میرساند.
🌱کانال🔊
#آینده_سازان_جوان:
@ayandesazanejavan