آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به مرحوم آیت الله العظمی شهید حاج شیخ فضل الله نوری علاقه وافری داشتند.
بسیار زیاد به مقبره شیخ شهید مشرّف میشدند؛ تا میتوانستند دیگران را هم به زیارت آنجا سفارش می کردند؛ از اینکه صندوقچه روی مقبره را برداشتهاند خیلی ناراحت بودند.
خاطرات زیادی از رابطه صمیمی مرحوم والدشان با شیخ نقل می کردند. میفرمودند که آنقدر علاقه بین آقای والدشان و حاج شیخ زیاد بود که ایشان از سنگینی غم شهادت این مرد الهی، دیگر تهران نماندند. باز میفرمودند: والد بزرگوارم هر وقت قم مشرّف می شدند، نمازهای عشاشان را در حجره مقبره حاج شیخ فضل می خواندند.
خاطرم هست در همین سالهای آخر حیات مبارک مرحوم آقا، کتاب «سرّ دار» که نوشته یکی از نوادگان شیخ شهید است را خدمتشان تقدیم کردم. تورّقی فرمودند؛ به قسمت روز شهادت که رسیدند، توقّف کردند. فرمودند تا برایشان بخوانم. حقیر میخواندم و ایشان بلند بلند میگریستند و به پیشانی میزدند.
دو سه روز بعد هم همینطور بود؛ کتاب «سرّ دار» روی میزشان و عصرها روضه شهادت حاج شیخ و گریستن شیخ الفقهاء بر مظلومیت آن مجتهد مجاهد و فدایی دین.
@ayatollah_safi