امتحان وهبِ نصرانی برای پیوستن به امام زمانش در تاریخ نقل شده که وقتی امام حسین علیه‌السلام به صحرای ثَعلَبیه رسیدند به درب خیمهٔ وهب قدم گذاشتند و از مادر وهب دربارهٔ مشکلات صحرانشینی آنها سؤال فرمودند. مادر وهب که زنی مسیحی به نام قمر بود ، از مشکل کم آبی آن صحرا با امام علیه‌السلام صحبت کردند ، امام حسین علیه‌السلام با چوب دستی خود به سنگی اشاره فرمودند و بلافاصله ، چشمهٔ آب زلالی نمایان شد. قصد پرداختن به کل داستان را نداریم ؛ هدف ، این نکتهٔ مهم است 👇 وقتی وهب به خیمه برگشت و چشمهٔ آب را دید ، متوجه شد که در آن صحرا در بین آن همه زمین ، صاحب یک چشمه شده که برای آن روز سرمایهٔ بسیار زیاد و قابل توجهی بود ؛ اما قلب او مشغول به چشمهٔ آب و دنیا نشد و به همراه همسر و مادرش در پی حجّت خدا ، روانهٔ کربلا گردیدند و تا آخرین قطرهٔ خون به دفاع از امام زمانش پرداخت و به فیض عظیم شهادت در رکاب امامش نائل شد و به جایگاه «حَلّت بفائک» و رسید . همانگونه که مستحضر هستید طبق سنت الهی ، هیچ مقام و جایگاهی را بدون امتحان و ابتلا به کسی عنایت نمی‌کنند . شاید امتحان وهب برای پیوستن به امام زمانش در آن لحظه ، گذشتن از آن سرمایهٔ عظیم و در لحظهٔ شهادت ، گذشتن از جان شیرینش بوده ،(الله اعلم) حال امتحان ما چه خواهد بود ؟ ما که ادّعای انتظار و یاری امام زمانمان را داریم ، آیا حاضریم از دلبستگی‌های دنیایی خود بگذریم؟ آیا چنان اراده‌ای داریم که در سایهٔ تهذیب و کسب اسماءالله ، عقلمان را چنان توسعه دهیم که لایق همراهی با امام زمانمان شویم ؟ اگر می‌پرسید چگونه ؟ پاسخ می‌دهیم که : با ما همراه باشید ...