🕊 نقل است که حسن رابعه عدویه را گفت: رغبت کنی تا نکاحی کنیم و عقد بندیم. گفت: عقد نکاح بر «وجود»ی فروآید. اینجا «وجود» برخاسته است که نیست خود گشته ام. و هست شده بدو، و همه از آن او ام. و در سایه حکم اویَم، خطبه از او باید خواست نه از من... گفت: ای رابعه! این به چه یافتی؟ گفت: به آن که همه یافت‌ها گم کردم در او. حسن گفت: او را چون دانی؟ گفت: یا حسن! «چون»، تو دانی، ما «بی چون» دانیم. ✍ذکر رابعه عدویه 📗تذکره الاولیا عطار •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•