• جوامع بشری در مسیر تطور خود با مسائل بسیاری مواجه می شوند و مبتنی بر هواسپهر فرهنگی خود آن ها را ترمیم می کنند. مسائلی که رخ می دهند همه در یک رتبه قرار نمی گیرند بلکه بعضی از این مسائل بحران زا هستند لذا نباید مثل ساده اندیشان، دنبال مسئله های بحرانی در لایه های ظاهری جامعه گشت بلکه این سنخ مسئله ها در عمق شکل می گیرند و در سطح به شکل های مختلفی بروز پیدا می کنند. • مسئله «ایران چیست؟ و ایرانی کیست؟» از دیرباز مورد توجه متفکران مختلف بوده است. کشف کیستی ایرانی، بیش از نرخ تورم، آمار معتادان، طلاق یا سقط جنین، یا خبرهای مربوط به مشاجرات سیاسیون توجه متفکران عمیق اندیش را به خود جلب کرده است چرا که مسئله پیش گفته از نظر آنان جز مسائل بحران زا تلقی می شود. • جناب مهدی بازرگان جز متفکرانی بوده است که در راستای جواب سوالات فوق دست به قلم شده و اندر باب ایرانی کیست؟ مطالبی مرقوم ساخته است. از نظر مهدی بازرگان، ایرانی اهل نبرد و کوشش برای رقابت و مسابقه با دیگران نیست. تقلید و سازگاری را ترجیح می دهد بنابراین روح مستقلی ندارد. شهید مرتضی مطهری، جلال آل احمد و علی شریعتی درست در مقابل دیدگاه بازرگان، ایده بازگشت به خویشتن اصیل را توصیه می کردند. • واقعاً آیا آنگونه که جناب بازرگان مدعی بود، ایرانی، همان هرهری مذهبی ایست که در همه عرصه ها سازشکار تلقی می شود یا اینکه ایرانی عقلانیتی فراتر از سازش خام و مقاومت متحجرانه دارد؟ اگر چه در بعضی مواقع دچار آفت هرهری مذهبی و تحجر هم می شود! • به نظر می رسد ایرانی در مسیر حرکت خود آنگونه که بازرگان تصویر می کند، نبوده و نیست، بلکه ایرانی هم سازش داشته و هم مقاومت و هر دو آن ها نیز ریشه در عقلانیت داشته اند. این روح با رویکرد عقلانی، قابلیت بازسازی و بازتولید را داراست و با تکیه بر قوه هاضمه ی خود در اکثر مواقع به جمع سالم امور می رسد. نمونه های آن را در حوزه فلسفه و علم در آثار حافظ، جلال الدین بلخی، اشراق، فارابی، خواجه نصیر، گلستان ، بوستان و سیاست نامه نویسی ها و ملاصدرا می توان جویا شد. این هویت، چه در عرصه سیاست، چه در عرصه علم، چه در عرصه امنیت و دفاع، اگر مانعی همچون استبداد و استعمار در مقابل نداشته باشد، مبتنی بر عقلانیت و حقیقت ، کنش خاصی را صورت بندی می کند. • سده های اخیر هویت جدیدی در غرب شکل گرفته است که بسی پیچیده تر از هویت های هژمونی طلب گذشته عمل می کند. هواسپهر ایران نیز از این هویت جدید بی نصیب نمانده بلکه از تهاجم آن دچار اختلال در قوه هاضمه فرهنگی شده و بر این مشکل باید حضور روشنفکران التقاطی را که همچون بیماری های خود ایمنی عمل می کنند، را افزود. • در مقابل، ظهور انقلاب اسلامی خبر از آغاز فصل جدیدی می داد و آن باز تولید نیروی اصیلی بود که ریشه در «هویت ایرانی اسلامی» داشت. این هویت در این دوره از تاریخ، دوباره شروع به بازسازی خود کرد و در کنش نیرو های اصیل ظهور پیدا نمود ولو اینکه این نیرو ها در ابتدا آغشته به هویت دیگر هم بودند و هستند. • تامل در سوال و جواب «چگونه می توان ایرانی بود؟» برای نیروی اصیل انقلابی یک امر بسیار ضروریست و باید برای عبور از وضعیت فعلی، مولفه های محوری آن را صورت بندی کرد و بر اساس مولفه ها، کنش و سیاست گذاری های کلان و ریزِ ناظر به امروز را طرح ریزی نمود و برای تحقق آن ها، نهاد های فرسوده را اگر امکان احیا دارند، بازسازی کرد و در غیر این صورت، نهاد های جدید را جایگزین آنها ساخت. • • • ༺ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه ༻ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b