به مناسبت نیمه شعبان ، میلاد با سعادت امام عصر عج 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃تشرف اسماعیل هرقلی/قسمت اول
💥در ایام جوانی زخمی به اندازه کف دست روی ران چپم پیدا شد، هر سال در فصل بهار این زخم دهان باز کرده و از آن چرک و خون بیرون می ریخت، طوری که دیگر زمین گیر شده و نمی توانستم حرکت کنم و به کارهایم برسم.
🔸به همین جهت، روزی از روستای «هرقل» به شهر «حلّه» که فاصله چندانی نداشت رفته، و سید بن طاووس عرض حال نمودم.
🌀سید پزشکان حلّه را دعوت کرد، آن ها گفتند: اگر جرّاحی کنیم، ممکن است رگ قطع شده منجر به مرگ شود.
🔸سید فرمود: ناراحت نباش! ، تو را نیز با خود می برم.
💥به همراه سید به طرف بغداد به راه افتادیم، چون سید گفت پزشکان بغداد داناتر از این ها هستند، وقتی به بغداد رسیدیم، سید، پزشکان بغداد را به بالین من آورد. آن ها هم همان تشخیص را دادند. من مأیوس شدم که با این وضع خونریزی چگونه به عباداتم برسم؟
🔸وقتی سید ناراحتی مرا دید گفت: از نظر شرعی هیچ مشکلی نداری. هر قدر هم که لباست آلوده باشد، می توانی نماز بخوانی. ولی استوار باش و فریب نفس را نخور! که خدا و رسول (ص) تو را از آن نهی نموده اند.
💠من به سید عرض کردم: حالا که تا بغداد آمدم، می خواهم به زیارت سامرا مشرّف شوم.
سید نیز نظر مرا پسندید. بارهایم را نزد او گذاردم و به طرف سامرا به راه افتادم
🍃ادامه دارد ...
منبع: بحار الانوار، ج 52، ص 61 - 65.
تدوین: س.م.ح.مرکبی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─