خاطرات نوه (۴۱) ... شاید خیلی ساده به نظر برسد ولی برای این هدف کارهای خیلی جزئی و ساده، تاثیرات مهمی داشت. مثلا از چند نفر که طبع نویسندگی و طنز نویسی داشتند خواستیم، در تحقیر و تمسخر ایرانی ها جوک بنویسند و شومن ها و کمدین ها در برنامه های خود بیان کنند. از تیم تولید رسانه خواستیم محتواهای تصویری حاوی عکس، کلیپ، مستند، گزارش و ... در معرفی و مقایسه نقاط ضعف ایران و ایرانی با نقاط قوت دیگر ملل و حکومت ها تهیه کنند. حاضر بودیم هر کاری کنیم تا ایرانی ها خودشان را باور نکنند. فرهنگ، حکومت، دولت، مذهب و اعتقادات خودشان را به چشم حقارت ببینند. تیم خودمان می نشست و داستانهای غیر واقعی و پوچی از زندگی غرب می ساخت و به خورد ایرانی ها می داد آنوقت خودشان در مهمانی و جلساتشان بافته هایمان را می گفتند و به دست خودشان، خودشان را تحقیر و مسخره می کردند. به قول خودشان، مرغ همسایه برای ایرانی ها غاز شد. تا جایی که احمق هایشان تلاش می کردند فرزندشان در غیر ایران متولد شود. هیچ جای دنیا این صمیمیت، اتحاد، فرهنگ، مشاهیر و ثروت های مادی و معنوی ایرانی ها را ندارد اما کاری کردیم که از خود بیگانه شوند. احساس ذلت و حقارت خفه شان بکند و با حسرت و حسادت به دیگر کشورها و ملت ها نگاه کنند. ادامه دارد... 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─