نام رمان:
#بی_سیم_چی_عشق
خلاصه: قصه، قصه یِ عشقی در بحبوحه ی خون و بویِ باروت است.
قصه ی مَردی در دوراهی سختِ سرنوشت، بین مَرد بودن و عاشق ماندن! و چه کسی گفته که نمیتوان مردانه عاشق بود؟
همه ی قصه ها شروع و پایانی دارند. قصه ی من اما، شروعی بی پایان بود، دقیقاً از روزی که بعد از یک سال و چند ماه دیدمش؛
سرنوشت جوری دیگر ورق خورد.
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─