... آورده‌ صبا از گذرٺ‌ عطرِ خدا را تا روزیِ‌ ما نیز کند کربُ‌ بلا را انگارکه فهمیده‌ نسیمِ‌ سحری‌ باز صبح‌ اسٺ‌ و دلم‌ لک‌ زده‌ ایوانِ‌ طلا را