📗
اجارهنشین خیابان الامین، داستان واقعی مردی قاچاقچی، بینماز، بیقید و از دین برگشته است که به توفیق الهی، جزء اولین مدافعان حرم حضرت رقیه و حضرت زینب (س) میگردد.
📖داستانی که با زبانی روان و جذاب روایت شده و من آرزو میکردم، ای کاش کارگردان قابلی پیدا میشد و ماجرای «جمال فیضالهی» -قهرمان اصلی داستان را که هنوز در قید حیات است- بر پردهء سینما، به تصویر میکشید.
📖روایت داستان آن است که به اعتراف خود جمال، خداوند در ماجرای جنگ سوریه و داعش، هر چه که او از واقعهء عاشورا و آنچه بر خاندان امام حسین (ع) رفته بود -و جمال منکر آنها بود- را در پیش چشمانش به تصویر میکشد، تا دیگر شک و انکاری برای وی نماند.
➖کلیت داستان همین است، این را گفتم تا اگر کسی علاقهمند شد، خود به سراغ خواندنش برود....
♨️یکی از صحنههای غمباری که جاداشت با آن بارها گریست، حایی بود که جمال، از مقاومت برای بسته نشدن حرم حضرت رقیه، در زمان جنگ میگوید و اینکه با تمام تیر و ترکشها و خمپارهها، تلاش کرده بود، تا حرم باز بماند. ماجرایی که مرا به یاد رخوت و بی اهمیتی خودمان -ما ایرانیها- در ابتدای کرونا انداخت، که چهقدر ساده و احمقانه به بسته شدن حرم امام رضا (ع) و سایر بزرگان دین در کشورمان رضایت دادیم و این گناه نابخشودنی را باید تا ابد دنیا و صدالبته در قیامت، تاوان دهیم (
اینجا را ببینید).
♨️اما
چیزی که در سطر سطر این کتاب حسرت مرا به همرا داشت -حسرتی که بارها برایش از عمق وجود آه کشیدم- آن بود که خدا، روی چه حساب و با کدام خطکش و میزانی عمل میکند که به فردی بینماز و بیقید، توفیق مجاهدت در راه حق را میدهد؟ چه میشود که بندهای از بندگان وی، به این فیض بزرگ نائل میشود؟ و در نهایت در مسیر حق، حافظ قرآن و نماز شب خوان میشود؟
❓
خدایا! براستی در روز الست، بندگان با تو چه پیمانی بستهاند که جلوهاش در دنیا این میشود؟ این همه توفیق و سعادتی که بر سر راه برخی بندگانت قرار میدهی، جای حسرت بیشمار دارد....
🔺
پروردگارا! از این توفیقات ناب نایاب، نصیب ما هم بفرما، که چه سعادتمندند آنانی که به دست هدایت تو، به راه حق آورده میشوند!
🆔
@CoronaDeception
🌹🌹🌹