🔻پاسخ به نقد جناب آقای خطاط ✍مهدی مسائلی جناب حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالامیر خطاط از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه اصفهان و جانشین مرکز مدیریت این حوزه در یادداشتی به نقد یادداشت "حضرت زهرا(ع) از مقدسات همه مسلمانان است"  نوشته‌ی بنده پرداخته‌اند. قبل از پاسخ به این یادداشت ابتدا گلایه‌ای خطاب به ایشان داشته باشم. جناب استاد خطاط! بنده در اصفهان چند خیابان آن طرف‌تر هستم، شما بنده را می‌شناسید، شماره تلفن من را هم دارید، خوب نبود قبل از بیانیه‌نویسی یک زنگ به من می‌زدید، خدمت می‌رسیدم و توضیحات بیشتری مطالبه می‌کردید؟ البته باید از شما تشکر کنم که نهایت استخفاف‌تان نسبت به بنده این بود که در یادداشت‌ اسمم را نیاورید و گفتید: "یکی از معممین نوشته" و مثل فلان استاد درس خارج‌گوی مدرسه‌ی صدر دشنام نثارم نکردید و یا مثل آن‌ دیگری تکفیرم نکردید. اما در پاسخ به نقد ایشان چند نکته بگویم: ۱. ایشان بنده را متهم کرده به خاطر وحدت توصیه به کتمان حقائق کرده‌ام، در حالیکه من می‌گویم حقائق را وارونه جلوه ندهید. آنچه بنده روشن کردم توضیح نوع ارجاعات به کتب اهل‌سنت بود نه انکار و مخفی کردن ارجاعات و حقایق. توصیه به انصاف علمی آیا نامش کتمان حقایق است؟ ۲.جناب خطاط در یادداشتش ضمن طرفداری از وحدت و توضیح درباره مقصود از آن نوشته‌اند: "وحدت اسلامی به معنای یکی شدن مذاهب نیست"  ایشان گویا چنین برداشت کرده‌اند که مطابق اتهام همیشگی بعضی، من وحدت را به معنای دست کشیدن از باورهای شیعه و نزدیک شدن به اهل‌سنت می‌دانم. درحالی‌که برعکس همه تأکید من در یادداشتم بر فاصله گرفتن از این فضا بود. ما نیز طرفدار وحدت اسلامی با حفظ اختلاف هستیم نه وحدت با حذف اختلاف! در موضوع مورد بحث نیز درست است که شیعه اعتقاد به شهادت حضرت فاطمه(ع) دارد و برای آن عزاداری می‌کند ولی نباید با هر روشی درصدد تحمیل این اندیشه به اهل‌سنت باشیم. در سخنان بنده نیز هیچ انکاری نسبت به مضروب شدن و شهادت حضرت زهرا(ع) صورت نگرفته بود و عقب‌نشینی مذهبی نیز وجود نداشت. بلکه بحث بر سر منابع این موضوع بود. بعضی از مجادله‌گران مذهبی می‌خواهند اثبات کنند که این واقعه به صراحت در منابع اهل‌سنت آمده است و اهل‌سنت باید بین طرفداری از خلفا و محبت به حضرت زهرا(س) یکی را انتخاب کنند. این افراد در مطالب خویش منابعی از اهل‌سنت را فهرست می‌کنند که اثبات‌گر مضروب شدن حضرت زهرا(س) هستند ولی همان‌گونه که توضیح دادم چنین مطلبی در این منابع وجود ندارد. واقعیت این است که بسیاری از همین ارجاعات نادرست توسط اهل‌سنت تندرو برای فضاسازی علیه تشیع و دروغ‌گو خواندن شیعیان مورد استفاده قرار می‌گیرد. در یادداشتم دو موردش را مثال زدم، سخنان شهرستانی در کتاب الملل والنحل و ذهبی در میزان‌الاعتدال. این دو کتاب هرگز در مقام بیان گزارش اثباتی این قضیه از جانب اهل‌سنت نیستند، بلکه به زعم خودشان در توصیف انحراف اعتقادی دو نفر متمایل به تشیع، مضروب شدن حضرت را از اندیشه‌های انحرافی آنها را برمی‌شمرند. ۳. جناب خطاط نوشته‌اند: "حقائق تاریخی چون احکام فقهی نیستند که با تفاوت مبانی و اصول تغییر کند، مسائل تاریخی واقعیت‌های خارجی هستند که با ذکر مستندات و بیان قرائن و شواهد می توان نا آگاه را آگاهی بخشید و منکر را به اقرار واداشت." بله تاریخ واقعیت خارجی است، ولی آنچه به اسم تاریخ نوشته‌اند می‌تواند واقعی باشد یا غیرواقعی. از این گذشته خیلی وقت‌ها تاریخ را اصلا ننوشته‌اند یا ناقص نوشته‌اند. از این رو برای اثبات تاریخ گاهی بن‌بست علمی وجود دارد. ممکن است ما دوست داشته باشیم مردم نسبت به تاریخ با صورتی که بدان عقیده داریم، علم پیدا کنند، ولی نقل‌های تاریخی همیشه با این موضوع همراهی نمی‌کنند. ما می‌توانیم از راه اعتماد مذهبی علم به شهادت حضرت فاطمه(س) پیدا کنیم ولی نباید دیگران را متهم کنیم که تاریخ را نادیده می‌گیرند و حقیقت را پنهان می‌کنند. ۴. جناب خطاط به تفتیش عقیده از بنده پرداخته‌اند، و رویکرد توصیفی من را موجب کتمان واقعیت دانسته و اتهام داعیه‌داری ایجاد مذهب سوم را متوجه‌ام نموده‌اند. باید بگویم مهم عقیده شیعه است نه عقیده من، که آن را هم به صراحت بیان کردم. اگر می‌خواستم وحدت‌اسلامی را استحکام ببخشم باید عقیده شیعه را مخفی می‌کردم نه اندیشه خودم را. بنده نه مریدی در میان اهل‌سنت و شیعه دارم نه پست و مقامی میان آنها، پس مصلحتی بر مخفی کاری نیز ندارم. 🔺۵. از ایشان انتظار دارم همان‌گونه در جواب به بنده وقت گذاشتند و نقدی نوشتند، در مقام مسئولیتی که در حوزه علمیه اصفهان دارند با کسانی که به جای نقد، تکفیرنامه می‌نویسند برخورد کنند. مطالب و نکات دیگری نیز وجود دارد که مجال پرداختن به آن در این نوشته وجود ندارد. اگر ایشان را دیدم حضوری عرض می‌کنم. ........ @azadpajooh