هدایت شده از Anti_liberal🚩
✴️💠 خاطرات شهدا 💠✴️ و عشق حمید به این چیزها خیلی حساس بود. به من می‌گفت: فاطمه! این چیه که زن‌ها می‌پوشند؟ می‌گفتم: مقنعه را می‌گویی؟ می‌گفت: نمی‌دانم اسمش چیه.. فقط می‌دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می‌گیری و روسری و چادر سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ است. دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت ‌تر باشی. گفتم: من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد؟! خندید گفت: هر دوش.. از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم... تا یادش باشم، تا یادم نرود او کی بوده، کجا رفته، چطور رفته، به کجا رسیده... @Antiliberalism 🥀🕊🥀🕊