معلم جدید بی حجاب بود .
مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.
- برجا !
بچه ها نشستند.
هنوز سرش را بالا نیاورده بود،
دست به سینه محکم چسبیده بود به نیمکت .
خانم معلم آمد سراغش .
دستش را انداخت زیر چانه اش که « سرت را بالا بگیر ببینم»
چشم هایش را بست .
سرش را بالا آورد.
تف کرد توی صورتش .
از کلاس زد بیرون .
تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود...
#شهید
#حجاب
🕊@Lalehaye_shohadae