🌼 از کنار هردختری که رد می شد یک تنه ی جانانه می زد و لذت می برد ... - یک اصطکاک دوست داشتنی با هرکسی که در نظرش خوش تراش تر بود! - یک آن دیدم مقابل من است نفسم حبس شد🥺 چادرم را کشیدم جلوتر و میخکوب سر جایم ایستادم ببخشیدی گفت و خودش را کشید کنار ... حالا دیگر چادرم را خیلی بیشتر و بیشتر از قبل دوست داشتم ...❤️ 🌷 🌷 🧕🌸 @atreeman 🌸🧕