💠 مسیر عاشقی | روايتى از همسر شهيد اكبر رسولى
پس از شهادت همسرم، همواره در پى جستجو راهى بودم تا ادامه دهنده مسير او باشم تا اينكه روزى يكى از دوستان خادمه اهل بيت(ع) با من تماسى گرفت و مرا دعوت به همكارى كرد،دعوت به خدمت در مكتب اهل بيت(ع)،خدمتى خاص و ارزشمند در راستاى بزرگداشت شعائر الهى،خدمت در مسير پر خيرو بركتى كه همواره برايم عنايات الهى را در پى داشت.
خدا را شاكرم كه توفيق نصيبم شد تا من نيز در اين امر مقدس و عمل كوثرانه سهمى داشته باشم عهد بستم نصفى از درآمدم را صرف ايتام و نصف ديگر آن را صرف توسعه وبازسازى حرمهاى ائمه اطهار(جهت رفاه وآسايش زائران) بكنم و خود نيز با تمام وجود در اين آستان مقدس خدمت كنم.
اكنون سالهاى متمادى است كه چندين روز هفته مسيرى طولانى را فقط به عشق خدمت در راه اهل بيت(ع) طى مى كنم .
مفتخرم به اينكه خدمتگزار ائمه اطهار(ع) هستم و در سختى ها ومشكلات زندگى جز اهل بيت (ع) از كسى مدد نخواستم و همواره در زندگى ام شاهد عنايات و امدادرسانى هاى اهل بيت (ع) بودم
هيچوقت فراموش نمى كنم روزى را كه برف و بوران شديدى همه جا را فراگرفته بود و هيچ ماشينى توان حركت نداشت حتى با زنجير چرخ ...
سوار ماشين شدم اما ماشين حركتى نمى كرد با حال مضطرم گفتم خدايا من براى خدمت به حسين(ع) تو آمده بودم اكنون تو يارى ام كن،اين تو و اين فرمان ماشينى كه مرا توان هدايت آن نيست،من آن روز يارى امام حسين ومعجزه الهى را با تمام وجودم لمس كردم گويى كسى ماشين را تا مقصد هدايت كرد بدون اينكه من نقشى در اين كار داشته باشم.اين تنها گوشه اى از الطاف و بركات اين امر مقدس بود.
🔺ستاد توسعه وبازسازى عتبات عاليات
@atabat_org