#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#مناجات_با_خدا
شهر را تا خبر لطف کریمان برداشت
همه ی میکده را دیده ی گریان برداشت
گریه کردیم و خدا بر سر ما دست کشید
باری از شانه هر عبد پریشان برداشت
تا که گفتیم ببخشید دلش زود شکست
نام مارا خودش از دفتر خسران برداشت
@hosenih
غصه خوردیم ولی غصه و غم هارا برد
گفت باید که غم از سینه ی مهمان برداشت
پارسال آمده بودم که دگر توبه کنم
باغ اعمال مرا آتش شیطان برداشت
بعد یک عمر به این خانه پناه آوردیم
گرد و خاک از تن ما با لب خندان برداشت
کار ما خورد به یک مانع بسیار بزرگ
تا که یک مرتبه گفتیم علی جان!برداشت
دست در دست یداللهی مولا دادیم
پای ما را علی از خار مغیلان برداشت
دست خط علی امروز به تقدیر من است
سختی راه ازین بنده ی حیران برداشت
من شب قدر فقط کرببلا میخواهم
باید از کرببلا توشه فراوان برداشت
@hosenih
من حسینی شده ام چون که خودش خواسته است
کام مارا پدر از تربت جانان برداشت
*
موقع ذبح سرش در بغل زهرا بود
شمر سر را به غضب از روی دامان برداشت
دوسه روزی بدنش روی زمین ماند ولی
دشت را بوی خوش آن تن عریان برداشت
شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e