💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کاروانی آمد از دشت بلا داغدار لاله های کربلا سوگوار دشتی از نیلوفران ماه و خورشید و تمام اختران آمدند از بارگاهی بس غریب روی لب های همه امن یجیب کوفه ی درد و بلا را دیده اند شهر خالی از حیا را دیده اند داغ های پی ز پی را دیده اند رأس های روی نی را دیده اند قافله را صد هزاران غم رسید تا به شام محنت و ماتم رسید شاید آرامش بیابد از غمی رخصتی تا که بیاساید دمی شهر را آذین ببستند ای خدا جملگی سرمست مستند ای خدا گرم شور و پایکوبی مردمان با چه استقباب خوبی کاروان آمد از بعد سه روز و مات شد وارد از دروازه ی ساعات شد بر قدم هایش ببین زیور زده جای گل بر روی نی ها سر زده دسته گل هایی ز بام انداختند حلقه هایی که ز آتش ساختند چون گذشتند از محله ی یهود سهمشان همراه آتش سنگ بود هدیه های مردمان پست شام سنگ هایی که رسید از روی بام سنگ گاهی بر سر سرها نشست گاه بر رخسار دخترها نشست یاس ها از ضرب سیلی نیلی اند زخم خورده از جفای سیلی اند دست ها بسته همه در سلسله می چکد خون ها ز پای قافله گر چه با زنجیر غم پیوسته اند لیک از بار ستم نشکسته اند وارد کاخ ستمگر تا شدند بی قرار زاده ی زهرا شدند جمله ی اهل حرم در شور و شین زائر تشت زر و رأس حسین چه صبورانه دم از دلبر زدند آتشی بر دشمن کافر زدند زینب و زین العباد از عمق جان خطبه ها خواندند بهر شامیان ناله ها و اشکشان بالا گرفت همچو طوفانی که در دریا گرفت خطبه های حیدری از یک طرف صوتِ قرآنِ سَری از یک طرف خصم ظالم را دگر رسوا نمود دشمن آسوده از این غوغا نبود بس که شد ذکر لب عطشان آب عاقبت کاخ ستمگر شد خراب محمد مبشری حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کاروانی آمد از دشت بلا داغدار لاله های کربلا سوگوار دشتی از نیلوفران ماه و خورشید و تمام اختران آمدند از بارگاهی بس غریب روی لب های همه امن یجیب کوفه ی درد و بلا را دیده اند شهر خالی از حیا را دیده اند داغ های پی ز پی را دیده اند رأس های روی نی را دیده اند قافله را صد هزاران غم رسید تا به شام محنت و ماتم رسید شاید آرامش بیابد از غمی رخصتی تا که بیاساید دمی شهر را آذین ببستند ای خدا جملگی سرمست مستند ای خدا گرم شور و پایکوبی مردمان با چه استقباب خوبی کاروان آمد از بعد سه روز و مات شد وارد از دروازه ی ساعات شد بر قدم هایش ببین زیور زده جای گل بر روی نی ها سر زده دسته گل هایی ز بام انداختند حلقه هایی که ز آتش ساختند چون گذشتند از محله ی یهود سهمشان همراه آتش سنگ بود هدیه های مردمان پست شام سنگ هایی که رسید از روی بام سنگ گاهی بر سر سرها نشست گاه بر رخسار دخترها نشست یاس ها از ضرب سیلی نیلی اند زخم خورده از جفای سیلی اند دست ها بسته همه در سلسله می چکد خون ها ز پای قافله گر چه با زنجیر غم پیوسته اند لیک از بار ستم نشکسته اند وارد کاخ ستمگر تا شدند بی قرار زاده ی زهرا شدند جمله ی اهل حرم در شور و شین زائر تشت زر و رأس حسین چه صبورانه دم از دلبر زدند آتشی بر دشمن کافر زدند زینب و زین العباد از عمق جان خطبه ها خواندند بهر شامیان ناله ها و اشکشان بالا گرفت همچو طوفانی که در دریا گرفت خطبه های حیدری از یک طرف صوتِ قرآنِ سَری از یک طرف خصم ظالم را دگر رسوا نمود دشمن آسوده از این غوغا نبود بس که شد ذکر لب عطشان آب عاقبت کاخ ستمگر شد خراب محمد مبشری حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar