آيينه را فراق تو ديوار مي كند اين قلب صاف را مرور زمان تار مي كند مشق حسين كرده ام و باز مي كنم تكليف را معلّم تكرار مي كند @hosenih نَم پس نميدهد دل خونم به غير اشك اين پرده پوشي است كه ستّار مي كند حتي بهشت ارزش اشك مرا نداشت چشمم فقط براي تو كار مي كند گفتم بخر مرا كه نيفتم به دست غير گفتي كه حق معامله با يار مي كند اميد وصل شاه و رعيت محال نيست وقتي حسين روي به بازار مي كند يك پرسش خدا جملات كليم شد شوق تو كام را چه گُهر بار مي كند از جلوه ي مُدام تو عالم ز تو پُر است اين باده كاسه را خُم سرشار مي كند @hosenih من كربلا نديده به كسي جان نمي دهم آخر مرا وصال تو بر دار مي كند عباس را فِرست كه آيد به پيشواز روزي كه خاك دعوت ديدار مي كند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e