درمدح امام رضا علیه السلام تورامی خواهَم ای شاه خُراسان بسکه آقائی که تونوردل حیدَر عزیز جان زهرائی حریمَت قبلهٔ دلهاست رواقَت جَنَّتُ الماواست جدا ا‌زتونَگَردد دل که تو دلدار دلهائی به سلمانی نیشابور دادی وعدهٔ دیدار وَگفتی لحظهٔ آخَربدیدارش تومی آئی گدایَم لُقمه نانی ده مَرا خَطّ اَمانی ده که دردَستم ندارَم غیر اَشک وآه کالائی ضمانَت نامه میخواهَم زتوای ضامن آهو که جُزتوکَس نَگَردد ضامن آهوی صَحرائی مسیحا مَست جام تو کلیمُ الله غلام تو توپیر صَدمَسیحائی تودریاتر زدریائی نگاهَت پُرزاعجاز اَست درمیخانه أت بازاَست توآن شاه خَطاپوشی که کارَت هست شیدائی هَرآنکه زائرَت گَردد سه جاآئی بدیدارَش زبسک توکریمی وعطابخشی وآقائی نمی پُرسی تواَزسائل که کافریامسلمان است نمیگوئی به زائر که زاینجائی وآنجائی خسروی فر