آتش زبانه میزد و زهرا به خوش نشست در بین شعله ها گل طاها به خون نشست مسمار لعنتی به پرش گیر کرده بود بال و پر پرستوی زیبا به خون نشست معنای نور و کوثر و توحید را زدند تفسیر آیه های تولا به خون نشست در هم به روی فاطمه افتاد و بعد ازآن دار و ندار حضرت مولا به خون نشست سیلی به روی مادر سادات میزدند روی کبود عصمت کبری به خون نشست روی کبود و پهلوی زخمی و چشم تر بانوی قد خمیده طوبی به خون نشست مریم کنیز و فضه اسیر نجابتش استاد درس هاجر و حوا به خون نشست فرصت نشد که محسن خود را بغل کند اولاد پاک شافع عقبی به خون نشست وقتی صدای گریه زینب بلند شد کون و مکان و عرش معلا به خون نشست وقت گریز روضه شده یا ابا الحسن در قتلگاه ماه دلارا به خون نشست وقتی که نیزه آمد و زد بوسه بر گلو حلقوم خشک رهبر تنها به خون نشست با چکمه ها به صورت مولا لگد زدند آن دم تمام عالم معنا به خون نشست سعید مرادی @majmaozakerine