باز به من راه سخن باز شد طایر اندیشه به پرواز شد تا که کند سیر، مقامات را مدح کند،‌ مادر سادات را گر، نه مدد از نظرِ وی رسد خامه به طوف حرمش کی رسد؟ اختر تابنده‌ بُرج شرف گوهر رخشنده‌ دُرج شرف @hosenih مایه‌ فخریهء‌ خیرالبشر دوستی و دشمنی‌اش، خیر و شر ریزه خور سفره او، اولیا در بَر او بر سَرِ پا، انبیا روح نُبی ، جان نبی، ذات دین کشته شده بر سرِ اثبات دین در شرف و عفاف، الگو تویی به بانوان، بزرگ بانو تویی به بی‌قرین، نیست قرین تو کَس و گر کسی هست، علی هست و بس! بود به دستور خدای اَحد که مصطفی به دست تو، بوسه زد جن و ملک، کمینه خیل توأند خلق، عوالم به طُفیل توأند حُب تو، شیرازه‌ء اُمّ الکتاب سایه‌نشینِ مِهر تو، آفتاب مقدم تو داده به خاک، اعتبار فرش کند از تو به عرش، افتخار هم ز سَران، خود پسرانت سَرند هم، همه مفتخر زِ تو مادرند در صف محشر، چو رسد گام تو محشر دیگر شود از نام تو به‌گاه غم ذکر امامان، همه فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه دامن تو، حسین، می‌پرورَد آن‌که دل خدای هم می‌برَد فضهء‌ تو، معلم عالمی که دارد از یَم کمالت نَمی @hosenih خانه‌ تو گلبُن عشق و عفاف به گِرد آن کعبه بوَد در طواف صبر تو را نداشت ایوب، هم اشک تو را نریخت یعقوب، هم عبادت و خدمت تو، متصل دسته‌ دستاس ز دستت خجل چشم ملَک، محو نماز شبت گوش فلک، به نغمهء‌ یارَبت شاعر: استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e