🔰 « علم ، شناخت ، آگاهی » « ۱ » همه ی ما می دانیم کسی در دنیا موفق است که تواناییِ استفاده و مدیریت از امکاناتِ عالَم را داشته باشد خب انسان در صورتی می تواند از میوه دادنِ یک درخت بیشتر بهره ببرد که دانشِ پرورشِ درختانِ میوه دار را آموزش دیده باشد پس بدونِ دانائی توانائی معنا ندارد وانسانِ نادان به اندازه ی نادانی اش ناتوان است «توانا بود هرکه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود» وبه اندازه ی دانائیِ تو ،هستی مطیعِ تو می گردد « درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آورد چرخ نیلوفری را » این شعر بعدی را بارها شنیده ایم اما به چه علمی اشاره دارد؟؟؟؟ « آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابد الدهر بماند آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند آنکس که بداند و نداند که بداند بیدارش نمائید که بس خفته نماند آنکس که بداند و بداند که بداند اسبِ شرف از گنبد گردون بجهاند » بسیار دیده ایم افرادی راکه به آنها دانشمند می گویند اما بی هدف هستند ، دانشمند هستند اما شدیدااحساس تنهایی میکنند ، دانشمند هستند اما بی اخلاق ،دانشمند هستند اما غیرقابل تحمل ،دانشمند هستند اما خونخوار پس آن چه دانشی است که به انسان ، انسانیت می دهد؟ چه علمی است که انسان را دوست داشتنی می کند؟ چه آگاهی ای است که هستی را درکنترلِ انسان در می آورد؟؟ چه علمی ست که باعث می شود انسان بهترین بهره را از زندگی ببرد؟ چه شناختی است که آدم را راضی میکند و بهترین لذت را از زندگی می برد؟ # علم @azkhodam