امتناع ابژه‌سازی زنان در رهیافت مبتنی بر زوجیت ✍مریم منصوری ✅مقوله‌ی "ابژه‌سازی زنان" و مسائل ایشان، یکی از مسائلی‌ست که اندیشه درباره‌ی آن، ما را به این تفطن می‌رساند که بسیاری از مسائل زنان، یا بیش از آن‌که واقعی باشند برساخته‌ی اذهان متفکران این حوزه هستند یا بیش از موجودیت‌شان، پرابلماتیک و مساله‌مند شده‌اند. نمونه‌ی آن را چندسال پیش بر زبان یکی از سردمداران مذکر حوزه‌ی زنان شنیدم که با مشاهده‌ی یک گعده‌ی پارک لاله‌ی تهران، کل جامعه‌ی زنان ایرانی را دارای مساله‌ی نگران‌کننده‌ای می‌دانست! ✅به رغم اینکه به نظر می‌رسد ما نیازمند نگرش درست درباب زنان و مسائل ایشان از جوانب مختلف هستیم، اما این حجم ابژه‌سازی مسائل زنان و تمرکز بر این مسائل، ممکن است چند محصول داشته باشد که در نتیجه، نگران‌کننده‌ خواهد بود. یکی از این مشکلات، همان‌گونه که بیان شد، تبدیل کردن آسیب‌ها و مشکلات به "معضله" در این حوزه است که چه بسا طبیعی هم بوده و بخشی از ناهنجاری‌های طبیعی هر جامعه شناخته می‌شود، اما با ذهن سوبژکتیو و خودبنیاد، این امر به حدی پرابلماتیک می‌گردد که تبدیل به یک بحران در اذهان می‌شود. به خصوص با مسیر پیش رو که بسیاری از این مسائل همگانی و خارج از جامعه‌علمی کشور است، مصداق اشاعه‌ی فحشا است که درباره‌ی هر آسیب و امرمذمومی نهی شده است و خود، معضله را دوچندان می‌سازد. ✅ دیگر آن که اساسا ابژه‌سازی مسائل زنان، بخش عمده‌ای از مساله را که ممکن‌است مردانه و چه بسا حاکمیتی باشند را تعلیق می‌کند. نمونه‌ی این امر را در گفتمان افزایش جمعیت شاهدیم. این تعلیق، موجب می‌شود تا تنها زنان، جامعه‌ی هدف اندیشه و یا سیاستگذاری قرار گیرند و از دیگر عوامل که بخش تعیین‌کننده‌ای از مساله هستند، چشم‌پوشی شود. این موضوع در خوشبینانه‌ترین حالت، در دراز مدت ممکن است به پیشرفت‌هایی در حوزه‌ی زنان منجر شود، اما نادیده‌انگاری دیگر امور، نهایتا جامعه را دچار صورتی کاریکاتوری خواهد کرد که تنها زنان رشدیافته‌ای در آن وجود دارند که به تبع رشدناهمگون، آنان را از شرایط اطرافشان ناراضی میگرداند. بدین ترتیب، به نظر می‌رسد به خصوص درباره‌ی سیاست‌های خانواده، تمرکز جدی تنها بر زنان مشکل‌ساز خواهد شد و نیازمند دیدن سویه‌های مختلف یک موضوع، به خصوص مردان و مسائل مرتبط با آنان نیز هستیم. اگر چه می‌توان به نکات دیگری نیز اشاره کرد، اما بحث مذکور را با این تفطن که رهبر انقلاب، به جای تمرکز ویژه بر بحث زنان، به زوجیت و مبانی مشترک انسانی ارجاع دادند را در این چارچوب می‌توان فهم کرد. رهیافتی که موجب خروج از ابژه‌سازی زنان می‌شود و زنان را همچنان، عدالت‌محور، در کنار مردان، به عنوان عناصر جدی هویتی هر جامعه لحاظ می‌کند و از هرگونه رویکرد یکجانبه یا تقابلی، پرهیز می‌دهد. @azmanegasht