وقتی همه‌ی بحران‌های کشور به "مردمی‌نبودن" ختم می‌شود. بخش اول ✍مریم‌منصوری امسال حضرت آقا(سایه‌شان مستدام) روز اول فروردین ۱۴۰۲، بعد از چندسال تعطیلی، مجددا در حریم رضوی با مردم دیدار داشتند. ایشان در بخشی از سخنانشان، مجددا و کماکان بر "مردمی بودن" امور از جمله اقتصاد تاکید ورزیدند. به‌نظر می‌رسد که فراتر از بحران‌های نهادی، مانند بحران در اقتصاد، سیاست یا فرهنگ، مساله‌ی اصلی، نوع مواجهه‌ی دولت‌ها و حاکمیت با مردم‌ است که مساله‌ای ظاهرا سهل‌ اما دقیق و نیازمند تامل جدی است. رهیافت "خدمت" رهیافتی است که به زعم نگارنده، علیرغم محسناتی که بلحاظ ایدئولوژیک به خصوص در اوایل انقلاب اسلامی داشت، نه تنها دوَل را زعیم و بلکه "عقل برتر" مردم می‌انگاشت، بلکه رفته‌رفته، موجب گردید تا نه تنها دست مردم از بسیاری از امور کوتاه گردد، بلکه عملا، توقع مردم نیز صرفا به "اخذ هرچه بیشتر خدمات" میل یابد و این، آغازی بر پایان "عاملیت جدی مردم"_امری که بخشی از هسته‌ی سخت انقلاب اسلامی‌ تعریف شده_بود. در تمامی این سال‌ها، دولتهای مختلف، عمدتا خود را در جایگاه نخبه‌هایی معرفی می‌کردند که یا باید بگویند و مردم "تَکرار" کنند، یا کلفت‌وار، هرچه مردم خواستند تامین‌کنند و همه چیز را خود برعهده گیرند که به نظر می‌رسد در دومی هم یک نخبه‌گرایی غیرهدفمند، نازل و قابض وجود دارد که همچون خادم عالم خود را به کار مشغول می‌دارد تا رفع حاجت عامه شود. به موازات این رویکردهای عقیم، اما، امامین انقلاب، مکررا بر "مردم، مردمی‌بودن و مردمی‌سازی" امور تاکید ورزیده‌اند. رهبر انقلاب بارها، رمز پیروزی را ورود آحاد مردان و زنان برای حل مسائل کشور برشمرده‌اند. ورودی که عاملیت جدی مردم را می‌طلبد، اما این عاملیت، با قیوداتی در مسیر رشد و کمال، قرار دارد. به نظر می‌رسد، نهادهای میانی نیز بر طبل این نخبه‌سالاری‌ها کوبیده‌اند و مناسبات نامتناسب با ایده‌های اصلی امامین انقلاب، روز به روز بیشتر مشاهده می‌شود. دولت‌ها باید بپذیرند که بدون مردم، ناتوانند! که اگر پذیرفته بودند، شاهد "گفتگوی بیشتر سیاستمدار با مردم" بودیم؛ شاهد "قائل بودن به حدی از عقلانیت جمعی برای عاملیت مردم " بودیم، شاهد رفتارهای "غیرمتکفلانه‌تر" بودیم. مردم ایران، به‌برکت نفس حضرت روح‌الله و خون‌های مظلومانه‌ای که دراین مسیر ریخته شد، به "نوع اخیری" مبدل شدند که با ایشان، رفتاری از جنس رفتار دولتهای مدرن یا اربابان فئودالی انصاف نیست. ابهام در نحوه‌ی مناسبات میان مردم و حاکمیت، هزینه‌های گزافی را بر دوش مردم و حاکمیت تحمیل کرده،که به نظر می‌رسد حل این مهم، در ساحت تفکر فلسفی امکان‌پذیر است، وگرنه با این تفرُّق در مسیر، محکوم به شکست روزافزونیم. @azmanegasht