سلام عزیزم میخاستم از تجربم بگم براتون
شوهرم سه ماه به خاطر کرونا بیکار شد از پس انداز میخوردیم حتی پوشک نمیبستم بچمو که صرفه جویی بشه واسه همین تو سن کم از پوشک گرفتمش
اوایل هم کهنه میبستم هر چی داشتیم خرج شد و خوردیم اصراف نمیکردیما فقط هفته ای یه بار مرغ میخوردیم بقیشو کوکو و سیب زیمینی و از این چیزا
یه روز به شوهرم گفتم هر چی داشتیمو نداشتیم فروختیم تا بتونیم خونه بخریم فقط همین یه حلقه مونده نگهداشتم اینک ببر بفروش حداقل چهارتومن اینا میشه
تا چند ماهم با این پول بگذرونیم بقیش خدا بزرگه
شوهرم مربی بدنسازیه تو باشگاه کلی شاگرد داشت قبل کرونا
وضعمون هیچ وقت خوب نبود اما با اومدن کرونا حسابی زمین خوردیم
گفت نمیفروشم میرم نونوایی واسه شاگردی یا سلمونی شاگردی ولی دیگه بسه بی پولی و چیز میز فروختن
خلاصه رفت سلمونی هیچ جا کار نمیدادن باید کار بلد بود
میرفت نونوایی میگفتن نیرو نمیخایم
منم یه روز حلقه رو برداشتم گفتم امین اینو میبری میفروشی الانم میرم برق میندازمش فردا بفروشش یخچال فریزر خالیه
گفت باشه
رفتم توالت و خمیر دندون برداشتم ریختم کف دستم کاری که مادرم میکرد و طلاهامون همیشه برق میفتاد قشنگ باهاش شستم و برق انداختم و گرفتم زیر آب و خدا لعنتم کنه الهی
اینو با شدت تو هوا تکون دادم آب از داخل منافذش بیاد بیرون که از دستم سر خورد رفت ته چاه توالت
یهو جیغ زدم ااااااامیییییییین بدو بیااااااا
گفت چی شد خوردی زمین گفتم بدو بدو انگشتر رفت توی توالت
اونم گفت سریع دستکش بیار باید دستمو بکنم تو درش بیارم،دستشو کرد تو ،نیست و نابود شده بود لعنتی
@azsargozashteha💚