🌱 مردی از اصحاب پیامبر صلی اللّه علیه و آله به سخنی معیشت گرفتار شد. همسرش به او گفت : ای كاش به محضر پیامبر صلی اللّه علیه و آله می رفتی و از او چیزی در خواست می كردی. مرد تنگدست به خدمت پیامبر صلی اللّه علیه و آله آمد و و حضرت از او را مشاهده كرد فرمود: هر كسی از ما بخواهد به او عطا خواهیم كرد و هر كس بی نیازی جوید خداوند او را بی نیاز كند. مرد فقیر با خود گفت : مقصود او من بودم . سپس به سوی همسرش بازگشت و او را از سخن حضرت خبردار كرد. همسرش گفت : رسول خدا صلی اللّه علیه و آله هم بشر است(از حال تو خبر ندارد) او را آگاه كن . آن مرد دوباره به محضر پیامبر صلی اللّه علیه و آله شرفیاب گشت و چون حضرت او را دید فرمود: هر كسی از ما بخواهد به او خواهیم داد و هر كس بی نیازی جوید خداوند بی نیازیش سازد. سه بار این تكرار شد و او به محضر پیامبر صلی اللّه علیه و آله می رفت و بر می گشت . آنگاه رفت و كلنگی عاریه كرد و برای كندن هیزم حركت كرد و قدری هیزم آورد و به مقداری آرد فروخت و آردها را به منزل برد و از آن استفاده كردند. روز بعد هم رفت و هیزم بیشتری آورد و فروخت و. همواره كار می كرد و می اندوخت تا خود كلنگی خرید و گردید. آنگاه به محضر پیامبر صلی اللّه علیه و آله مشرف گردید و به اطلاع او رسانید كه چگونه برای درخواست نزد او آمد و چه جمله ای را از او شنید. پیامبر اكرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: كه من گفتم : هر كه از ما بخواهد به او می دهیم و هركه بی نیازی گرداند. قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام)/ محمد رضا اکبري ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽