#دلنوشته 📜🙃🍃
#کد_۱۸
آن موقع ها مثل الان تو را نشناخته بودم تازه آمده بودم توی این وادی ها،و چقدر لذت بخش بود رفاقت با تویی که در چشمانت خدا را میشد دید و در لبخندت آسمان را
یادم میآید که در عالم بچگی چقدر دوست داشتم تاریخ تولدت را بفهمم و چقدر ذوق میکردم اگر روز تولدمان با هم یکی بود...
در بهشت خدا آرام آرام در میان مزار شهدا قدم بر می داشتم و به دنبال کسی میگشتم تا بتوانم تاریخ ولادتت را جویا شوم اما انگار هیچ کس نبود انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا از خودت بشنوم...
قدم هایم را تندتر بر داشتم و به سمت مزارت
روانه شدم سرم را بالا آوردم بنری توجهم را جلب کرد
شناسنامه ات بود
تاریخ ولادتت و شهادتت
و عکس زیبایت روی آن نقش بسته بود
نگاهی غرق در شوق حوالهی چهره مهربانت کردم نگاهی که از آن تشکر می بارید
به راستی که عجیب دل مرا بردی حاج حسین
یا بهتر بگویم داداش حسین
✅ کانال
#بچه_های_ایران 🌷
🆔
@b_iran 🇮🇷