سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محمدرضا هست🥰✋
*بارش باران...*🌨️
*شهید محمد رضا کارور*🌹
تاریخ تولد: ۵ / ۱۲ / ۱۳۳۶
تاریخ شهادت: ۴ / ۱۲ / ۱۳۶۲
محل تولد: درده،فیروزکوه،تهران
محل شهادت: جزیره مجنون
*🌹همرزم← بچّهها محاصره شده بودند💥 نیروهای پشتیبانی نمیتوانستند کمک برسانند،🥀همه تشنه و گرسنه بودند🥀شهید کارور هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب💦برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند،موفّق نشد🥀 در همین لحظه، بچّهها کارور را دیدند که به طرف تپّهها رفت.🗻 تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد تکبیره الاحرام را با صدای بلند گفت🌙 و شروع کرد به نماز خواندن📿مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و بعد به خاک افتاد.📿 نمازش که تمام شد،🌙 دستهایش را بالای سرش برد⚡ و چشمهایش را بست.🪄 نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد🌙که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید.🎊 و ناباورانه باران، نم نم شروع به باریدن کرد.»🌧️ محمد دلش نمیخواست پیکرش برگردد🥀و میگفت « نمیدونی! چه لذّتی داره، آدم برای خدا تکّه تکّه بشه و هیچّی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش.»🥀در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره💥 به شهادت رسید🕊️و اَثری از پیکرش به دست نیامد🥀در نهایت به آرزویش رسید*🕊️🕋
*جاویدالاثر*
*سردار شهید محمد رضا کارور*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos313*