🔺خاطره ای از همسر شهید داریوش رضایی نژاد: دعوت کرده بودند برای افطار. من و خانم فخری زاده سر یک میز بودیم. ایشان محبت داشتند برای من برنج کشیدند. دستشان میلرزید. گفتم حاج خانم من سر ترور داریوش لرزش دست گرفتم. شما چرا دستتان میلرزد!؟ گفتند: ما هر روز آماده ترور هستیم حاج خانم امروز راحت شد... مثل خانم علیمحمدی مثل خانم شهریاری مثل خانم روشن مثل من در یک مرداد ۱۳۹۰ دیگر لرزش دستانمان دلیل یکسان دارد... ✍ و شاید بی دلیل نباشد لرزش دستان همسران مدافعین حرم و مدافعین وطن نیز ... 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊