🛑 ابراهيم شروع به مداحي كرد. اما نه مثل هميشه، خيلي غريبانه روضه ميخواند و خودش اشك مي ريخت.
🛑 روضه حضرت زينب(س) را شروع كرد. بعد هم شروع به سينه زني كرد. اولين بار بود كه اين بيت زيبا را مي شنيدم
امان از دل زينب/ چه خون شد دل زينب
🛑 بچه ها با سينه زني جواب مي دادند. بعد هم از اسارت حضرت زينب (س) و شهداي كربلا روضه خواند. در پايان هم گفت بچه ها امشب يا به ديدار يار مي رسيد يا بايد مانند عمه سادات اسارت را تحمل كنيد و قهرمانانه مقاومت كنيد.
🛑 عجيب بود كه تقريبا همه بچه هاي گردان كميل و حنظله كه ابراهيم برايشان روضه خواند يا شهيد شدند يا اسير"
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊
@baShoohada 🕊