°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° 🪞به‌اوکمک‌کردم‌تاواقعیتِ‌خودش‌را ببیند🪞 به داخل مترو آمد. از دور او را نگاه میکردم. برای رفع تکلیف، روسری کوتاه و کوچکی را بر روی سر انداخته بود و موهایش از همه طرف بیرون بود. از طرفی،کت کوتاه تنگ، با ساق نازک و بسیار تنگِ قرمز😑پوشیده بود. به نزدیک من که رسید با نیشخند گفت: «حجابِ من که کامله، روسری سَرمه🤔» گفتم: «توی آیینه، تیپِ خودت رو نگاه کردی؟؟؟که با این ساق قرمز چه شکلی شدی؟؟؟» بلافاصله و باتعجب به پاهای خود نگاه کرد. گویا تلنگری خورده بود و به خودش آمد. گفت: «یعنی خیلی بد شده؟» گفتم: «خیلی بیشتر از خیلی که گفتی، بد شده😧 » به سرعت دستانش رو به سمتِ پایین کُت خود بُرد، آن را به سمت پایین کشید و با سرعت به سمت خروجی مترو رفت. گویی در آن لحظه آرزو میکرد که کُت، کمی کِش بیاید و بلند شود تا پاهایش را بپوشاند 🖋خواهرآمر به معروف برای حفظ کیان خانواده ها 🔻 بی تفاوت نباشیم 🔻 💢 اخبارتذکر لسانی درمتروتهران | عضوشوید👇 @ba_mardom_ir