تو اسم اعظمی ودر بیان نمی گنجی درون حافظه ی واژگان نمی گنجی تو جان جانی و جان است جسم تو حتی به حصر کالبد جسم و جان نمی گنجی مگر همای تو بر عرش سایه اندازد که در مخیله ی آسمان نمی گنجی تو استعاره ی خویشی چنان یگانه که در لباس مندرس این و آن نمی گنجی حقیقتی ابدی هستی از ازل جاری عجیب نیست اکر در زمان نمی گنجی @baaghfadak