رجزحیدری... هرکجا حضرت معشوق تویی دلخواهم روزگاریست گدای تو واین درگاهم من زانگور ضریحت شده ام مست علی دلخوش ازاین شده ام تویی تو شاهنشاهم مست ازآن باده ی انگور شراب نجفم قبله ی من نجف وعشق علی شد راهم من غلام حرم وصحن وسرای علی ام همه حرفم شده این نوکر ثاراللهم سینه ی بوی علی بازگرفته بخدا چکنم عطر تو بگرفته شمیم آهم بردن نام تو در کنج حرم می چسپد درخیالم همه شب کشته ی این درگاهم جرمم این است فقط عاشق نام علی ام به خدازیارت شاه نجف می خواهم حاجتی دارم و غیرازتوبه کس رونزدم دوری صحن نجف گشته غم جانکاهم آن که (مجنون) تو شد شاه جهانش کردی من به دلدادگی شاه نجف آگاهم _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ______________________