علیه السلام سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مسیر عمرم حکایت عشق میون قلبم حرارت عشق سلام نوکر با چشمای تر به کربلا و به حضرت عشق عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه در، هوای، شب روضه ها پر می‌گیرم من، برات، زیارت رو آخر می‌گیرم (یا حسین ۳ جان) ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ علم که افتاد رو خاک صحرا توو عرش بلند شد صدای زهرا زمین که خوردی دلم تَرَک خورد لرزیدم و داد زدم واویلا خم شده قدم اباالفضلم از / روی دوشم کوه غم بردار بی تو بی کسه برادرزاده ت / پاشو از زمین علم بردار واسهْ من یک، تنه تو مث یک سپاهی پاشو از جا، رقیه نداره پناهی ای (علمدار۳) ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تنت رو پاشیده تیغ و شمشیر ترکیب چهره ت هم کرده تغییر! تو چند نفر بودی ای علمدار؟ به سمتت اومد چهار هزار تیر! با سرت چه کرد عمود آهن / که شکسته طاق ابروهات بوی مادرم پیچید توو صحرا / تا زدن نیزه به پهلوهات رفتم و قلبم و پیش تو جا گذاشتم! من به جز تو، کسی رو توو دنیا نداشتم ای (علمدار۳) ۳