⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ،عَلَیْکمَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰار یا اباعبدالله ُ ...
نصر من الله از حرم تکبیر پاشد
هنگام پیکار برادرزاده ها شد
ابن الحسن ابن الحسینِ کربلا شد
یاحضرت زهرا ،حسن حاجت رواشد
تحتُ الحنک را گرچه بر رویش کشیده
برق نگاهش بر زمین آتش کشیده
او قاسم است، ابن الکریم است و کریم است
مثل علی بر نار و بر جنت قسیم است
تیغ کجش روح صراط المستقیم است
شمشیر گردانیش طوفان عظیم است
از راست ،از چپ میزند سرها می افتد
نام حسن بر رویِ پیکر ها می افتد
ازرق ببین این نوجوانِ صف شکن را
"ان تنکرونی" خواندن ابن الحسن را
عباس یادش داده از هر سو زدن را
پایان بده این جنگ هایِ تن به تن را
هرچه پسر داری بیاور مشکلی نیست
بهر پسرهایت همین یک ضربه کافیست
دور و بَرَش هر قدر طبل جنگ میخورد
این صورت زهرایی ازخون رنگ میخورد
کعبه میان قوم کافر سنگ میخورد
موی سرش با دست نیزه چنگ میخورد
دوره شدُ رویِ سرش نقل بلا ریخت
از بین لبهایش مدد یا مجتبی ریخت
افتاد و بین لشکری تنها شد و بعد
پهلوی قاسم ، پهلوی زهرا شد و بعد
مثل سفارش نامۀ خود تا شد و بعد
بین همه روی تنش دعواشد و بعد
آمد عمو دید استخوان هایش شکسته
جوری زاسب افتاده که پایش شکسته
زیر سم مرکب قد و قامت کشیده
این یک نفس راهم به زحمت او کشیده
*رسید بالا سرش ،دید قاتل موهاش رو گرفته ،میخواد سر از تنش جدا کنه ، دست قاتلُ قطع کرد ابی عبدالله ،یه مرتبه قاتل صدا زد آی قوم به دادم برسید ریختند دور ابی عبدالله ، حضرت می جنگید پیاده... یه وقت دید صدای نالۀ ضعیفی میاد از زیر سم اسب ..
یکی ناله میزنه عمو جان به دادم برس...
حضرت دوید به سینه چسباند سر مبارکِ قاسمُ فرمود: برای عموت سخته تو چیزی بخوای، نتونه انجام بده ... آروم جون داد... همه ی امیدش این بود سرش به دامن و تو بغل عمو باشه ..
بر سینه اش چسباند وقتی که تنش را
فهمید سختی های وقت بردنش را
نجمه به چشمانت بکش پیراهنش را
بوسه بزن این پیکرش پُر روزنش را
پیش حسن شرمندگی مانده برایم
بی قاسم و اکبر منم با گریه هایم
بدنشُ گرفت تو بغل راوی میگه : وقتی میخواست سوار مرکب بشه پاهاش به رکاب اسب نمیرسید ولی وقتی ابی عبدالله سینۀ قاسمُ به سینه چسباند پاهای قاسم .....
حسین ....
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#زیارت_عاشورا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com