|⇦•مدح و ذکرِ توسل ویژۀ میلاد حضرت زینب کبری سلام الله علیها تقدیم به شهدای مدافع حرم به نفسِ حاج محمد رضا طاهری _ سال97 •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ تا باب فیض ، رو به دلم باز می شود شعرم به شوق مدح تو آغاز می شود همچون كليم كار من اعجاز می شود احساس قلبی ام به تو ابراز می شود تا با توأم به مردم دنيا چه حاجت است خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟ خاتون مشرقین سلام عرض می کنم ای عین نور عین سلام عرض می کنم بانیِ عالمین سلام عرض می کنم آرامشِ حسین سلام عرض می کنم این جمله ، حرفِ قلبی هرچه برادر است روزی که آمدی به زمین روزِ خواهر است چشم و چراغ عترت طاها خوش آمدی آیینه دارِ هیبت مولا خوش آمدی ای امتداد حضرت زهرا خوش آمدی سوّم امام زادۀ دنیا خوش آمدی آنسان که شرحِ عاشقی تو شنیدنی ست لبخندِ تو به چهرۀ ارباب دیدنی ست چون در قفایِ عشق خودت با سر آمدی بر هر چه عاشق است در عالم سرآمدی ای افتخار كرده به تو ذات سرمدی الحق که تو عقیلۀ آل محمّدی درد از دل رسول به سرعت عبور کرد با تو خدیجه باز در عالم ظهور کرد در تو صفات ذات خُدا جلوه گر شده در خاک با تو مِهر و وفا جلوه گر شده اوج مقام صبر و رضا جلوه گر شده کرب‌ و بلا به شام بلا جلوه گر شده تو آمدی که زخم مدینه رفو شود با خطبه ات بساط ستم زیر و رو شود از شان تو خُداست که سر در می آورد سلطان انبیاست که سر در می آورد زهراست،مرتضاست که سر در می آورد مظلوم کربلاست که سر در می آورد چون درخُور مقام تو جز این نداشته اسم‌ تو را خدای تو زینب گذاشته با دیده ، دیدن تو مُیّسر نمی شود نوری و خاطر تو مُکدّر نمی شود بی تو حسین زندگی اش سر نمی شود جز تو کسی که زینت حیدر نمی شود با احتساب اینکه تویی زینت علی قطعاً یکی ست خَلق تو با خلقت علی استاد تو خداست ، خُدایی علیمه ای صدّيقه و مُطهّره ای و فهیمه ای شخصاً شبیه فاطمه حق را ندیمه ای اُخت الکریم ، بنتِ کریم و کریمه ای از بس که مثل شیرخدایی تو شیرزن با دیدنِ تو یاد پدر می کند حسن كوریِ چشم جُملگیِ بد نهادها هيچند در برابرت ، ابن زیادها ما نیستیم پیرو کج اعتقادها عین نفهمی است اگر بی سوادها گفتند شام و کوفه تو را بی نقاب دید بالله؛ حجاب نیز تو را در حجاب دید داغی که پیر کرد تورا درد شام بود با اینکه دورتان همه جا ازدحام بود با تو وقار اهل حرم مستدام بود آنجا که حُبّ حیدر و زهرا حرام بود با بودن تو شعبه ای از کربلا شده در زینبیّه اش نجف از نو بنا شده اندازۀ تو هيچ كسی غم نديده است داغی كه ديده ای تو مُحرّم نديده است نسل بشر كه هيچ مَلَك هم نديده است با اينكه درد و داغ،دلت كم نديده است جز حمد كردگار دمي بر لب تو نيست جز يا حسين زمزمۀ هر شب تو نيست در قتلگاه پير شدی خاك بر سرم از جان خويش سير شدی خاك بر سرم گفتند كه اسير شدی ، خاك بر سرم با شمر هم مسير شدی خاك بر سرم خاكم به سر كه همسفر اشقيا شدی از يادگار مادرت آخر جدا شدی شد مثل مادر تو نصيب تو سوختن بستند هر دوست تو را چون ابوالحسن نه يوسفي برای تو ماند و نه پيرُهن گفتی دم وداع به سالار بی كفن چون چاره نيست می روم و می گذارمت ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت شاعر : ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam_net