🔸دلنوشته ای برای این روزهای غبارآلود به نزد فاطمه شرمنده باشم حرم شد خلوت و من زنده باشم چرا از هر چی گفتیم دست کشیدیم چرا از اعتقاد خود بریدیم حرم اصل شفا درمان درده زیارت نامه اش پایان درده چی شد دیگه حرم دارالشفا نیست؟؟ شفا درمان دوا تو روضه ها نیست؟؟؟ الهی جون بدیم از آه و حسرت اگه بسته بشه راه زیارت چی شد لنگید پای اعتقادم خدایی راست میگم حزب بادم به زهرا مادرش من از خجالت نمیشه روم برم دیگه زیارت چه راحت دست من رو شد الهی به هر سو میروم چون پر کاهی چراغ این دل من بی فروغه تموم عشقبازیهام دروغه بسوز ای دل دلا خیلی غمینه که کار ، دست یل ام البنینه اگه از اسمون سنگم بباره بساط روضه تعطیلی نداره به یاد اون شبای پاک و صادق بخون روضه برا دلهای عاشق تموم زندگیم مال حسینه دلم همواره دنبال حسینه بخون از کربلا و قحط آبش بگو از ناله و سوز ربابش پس از عباس دشمن بی حیا شد سر اصغر به یک بوسه جدا شد 📝جواد حیدری @babolharam_net