|⇦• و توسل به حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَأتُوبُ إلَيهِ *چشم به هم زدیم شب هفتم ماه محرم رسید .. هر شب به یه صحنه ای از کربلا استغفار کردیم امشب این جمله رو بگم ارباب ما با یه نقلی کربلا فقط یه جا اینطوری دستاشو برد طوری که نقل میگه حتی زیر بغل ارباب ما نمایان شد میدونید کجا بود اون موقعی که عمامۀ پیغمبرُ به سر بست اون موقعی که عبای پیغمبر رو روی دوش انداخت اون موقعی که مرکبشم عوض کرد دیدن حسین سوار بر شتر شده کدوم موقع رو داری میگی اون موقعی که اومد جلویِ لشکر ایستاد ببینید ببینید گلم رنگ ندارد اگر آمده میدان سر جنگ ندارد به اون ساعتی که دید یه مرتبه بچه داره دست و پا میزنه مثل اربابت دستتُ بیار از سرت بالاتر زن و مرد حالا که گفتم ارباب ما اینطوری دستشُ بلند کرده اگر کسی میتونه دستش پایین نمونه به دم المظلوم الهی العفو ..* بیا قشنگ ترین یوسف زهرا گریه کنِ این روز و شب ها بیا ای همۀ یار و کَس ما یه نیم نگاهِ تو بسه ما خوش اومدی به مجلس ما مارو برای گریه، کنار خود سوا کن سینه زنِ حسینُ، از کربلا دعا کن جمعه های محرم قدم بذار رو چشم ما بیا برای ما بده دم امشب حرم آل نبی آب ندارد ندارد طفلان حسین خواب ندارند ندارند.. عمو جرعه‌ی آبی .. عمو جرعه ی آبی .. آقا مگه میشه نیایی شب علی اصغر گمون کنم جلو در نشستی پیش مادر باید خودت بخونی روضه‌ی قحط آبُ شرم دل عموتُ داغ دل ربابُ *تا رسیدن کربلا ، منزل های زیادی رو اتراق کرده بودن، رباب یه مرتبه یه نگاه کرد گفت الحمدلله آب هم اینجا هست.. گفتن آره رباب اون فراتِ ، اون دجله ست.. اما از امشب که آبُ بستن هی از این خیمه به اون خیمه میدوید هی میگفت یه چکه آب ندارید بچه م داره میمیره .. میخوام یه حرفی بزنم زودم برم تو روضه وقت نیست اذیتت نکنم ، وقتی رسول ترکُ در عالم خواب دیدن بهش گفتن رسول چه خبر از اون طرف بگو گفت اینقدری بگم هر چند روز یه بار میان منو میبرن میگن بیا گهوارۀ علی اصغرُ تکون بده.. گفتن آقا رسول به چه دلیل چرا؟!.. گفت آخه هر موقع تو روضۀ علی اصغر بودم تا روضه خوان میگفت لالایی بخونید من دستامو میاوردم بالا تکون میدادم حالا میخوام لالایی بخونم .. امشب خانوما میوندار روضۀ خودشون باشند ماهم اینجا خودمون گریه میکنیم..* لالا لالا لالایی لالا ای اصغرِ من لالا لالا عزیزِ من ، لالا لالا یکم بخواب لالا لالا آروم بگیر ، بخاطر دل رباب چند روزه که هلاک شدی برای یک قطره‌ی آب میون گریه هات نخند نزن به زخم دل نمک از تشنگی شده لبات، مثل کویر ترک ترک عمو رسید به نهر آب *الحمدلله صدای تکبیرش داره میاد دویدن به رباب گفتن رباب دیگه نگران نباش بابام میگه عمو رسیده به شریعه .. رباب دوید گفت بچه مئ بیارید الان آب میارن..* عمو رسید به نهر آب خبر آورده قاصدک شیر نداره مادر تو به غم اسیره خدا رو چه دیدی شاید بارون بگیره الهی که به جای تو رباب بمیره گریه نکن گل پسرم، نمونده آب توی حرم لای لای علی .. لای لای علی .. بیا و شرمنده نکن مادرتُ بیشتر از این از سوز گریه های تو حال رقیه رو ببین یکم دیگه طاقت بیار، حاجت من شده همین الان عمو از شریعه میرسه با یه مشک پر اینقدر به چشمام زل نزن برایِ من غصه نخور از چشم شورِ حرمله تو رو بپوشونم چطور عمو اباالفضل ت سر قولش میمونه *بذارید روضه مو شروع کنم، امشب شب پریشونی تو روضه ست .. عاشورا یه وقت صدای ابی‌عبدالله *هل من ناصر..* بلند شد تا صدا زد کسی هست؟! اصلا شبای هفتم روضه خوان نمیخواد فقط یه نفر یه بچه بیاره تو نگاش کنی .. تا صدا ابی‌عبدالله بلند شد کسی هست حرم پیغمبرُ کمک کنه؟! (تازه این الان مادرش حسابی شیر بهش داده سیرابش کرده) یه وقت دید صدایِ شیونِ زن ها از خیمه بلند شد.. ارباب ما گفت نکنه اینا به خیمه ها حمله کرده باشن .. سراسیمه برگشت، صدا زد خانم زینبُ ، بی بی اومد بیرون فرمود مگه نگفتم کسی بلند گریه نکنه؟! گفت آقاجان تا صدای هل من ناصرت بلند شد دیدم علی اصغرت داره تو گهواره دست و پا میزنه.. اینقدر تکون خورد خودشُ انداخت رو زمین.. ــــــــــــــــــ •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net