وقتِ افطار و سحر... و روضۀ سیدالشهداء علیه السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج اسلام میرزایی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ هِلالِ بن نافِع میگه: دیدم آب میخواد، دلم سوخت، رفتم آب بیارم ،برگشتم دیدم نامرد داره بدنش میلرزه، گفتم بگو:حسین کجاست براش آب آوردم؟ گفت :دیگه برگرد من سیرابش کردم... حسین رو سیراب کردم. لذا بچه هاش هم نگران بودن، وقتی اون عرب آب آورد برایِ نازدانه، گفت: راهِ قتلگاه رو به من نشون بده... گفت: چی شده ، چی میخوای؟ مگه تشنه نیستی؟ گفت: نه بابام تشنه تربود به بابام آب دادین یانه؟ حسین ...* اگرکشتن چرا آبت ندادن چرا زآن دُرّ نایابت ندادن *فقط تشنگی اثر رو جیگر نمیذاره...«یَحولُ العَطَشُ بَینَهُ وَبَینَ السَّماء ‌کَالدُخان» یعنی همه جارو حاله میدید،نمیدید کی داره نیزه میزنه، ازکجامیزنه،فقط یه وقت دید سینه اش سنگین شده، صدا نالۀ یه مادری بلندِ«بُنَیَّ! بُنَیَّ! قَتَلوه»حسین...* تشنه کُشتن تو را بَر لَبِ آب وای بر آب حسین *اسماعیلِ ذبیح چوپان داشت، گوسفندهارو کنار آب میبرد،آب نمی خوردن، تعجب کرد؛اومد به حضرت گفت: آقا! این حیوونا رو من واردِ آب میکنم هیچ کدوم لب به آب نمیزنن ،یه نگاه میکنن برمیگردن... ندا آمد: ای اسماعیل! میدونی چرا آب نمیخورن؟ این آب، اون آبیِ که نصیب عزیزترین بنده خدانمیشه، این حیوونا تأسّی کردن به تشنگیِ حسینِ زهرا... تشنه رو، تشنه میفهمه، تویِ آزادسازی مهران، اسم رمزعملیات به نام نامیِ آقا اباالفضل بودِ، گفت همۀ قمقمه هاروخالی میکردن، میگفتن: آقامون رو تشنه کشتن، ما هم باید تشنه بمیریم. این روزهاخوب میفهمیم این روضه رو،بخدابازم نمی فهمیم ،آخه منتظریم افطار بشه آب بیارن... من بمیرم برای اون بچه هایی که هرچی منتظرشدن عمو بیاد یه وقت دیدن بابا دست به کمر گرفته دیگه تشنگی یادشون رفت «اَینَ عَمِّیَ العَبٰاس؟» کجاست عمویِ ما... دستت رو بزار روسینه ناله بزن: یاحسین... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam