http://www.rajanews.com/news/349329/%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87%D8%9B-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%AD%D9%88%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D9%88%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B1-%D8%A2%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7 این تحلیل را نقد میکنم. اولا؛ ملت افغان؛براساس خصوصیاتی که دارند؛هیچگاه بدون سلاح جنگی زندگی نکرده و در هر شرایطی سلاحش را مخفی یا پنهان دارد. دوما؛ دولت کابل در مقابل هر پیشروی طالبان مدعی عقب نشینی تاکتیکی شد و گفت جهت جلوگیری از کشتار مردم؛از جنگ فاصله گرفت. سوما؛ اینکه میگوید دولت اشرف غنی خودش مناطق را تخلیه و سلاح را به جای دیگری میبرد تا امکان پدافند و مقابله در اینده را داشته باشد؛در حد یک تحلیل بوده و با واقعیت های میدانی همخوانی ندارد. دولت کابل بر اساس کدام فرضیه مناطق را بدون جنگ تخلیه و تحویل طالبان میدهد؟ اگر اندکی نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی این کشور اشنایی باشد؛خیلی خوب متوجه از دست دادن زمان و موقعیت و ساختار اجتماعی میشویم. مردم اگر احساس کنند براثر حمله یک گروه صدمه جبران ناپذیر خواهند دید؛یقینا مقاومت نموده چرا که از چور ملی یعنی تاراج پس از جنگ بخوبی اگاه بوده و امکان ندارد با چنین فرضیه ای عقب نشینی کنند! چهارم و مهمترین بخش: افغانها از حدود 20 سال قبل تجربه چندین نشست بین المللی به منظور رسیدن به راهکار صلح را دارند. پس از جنگهای خونین که با خروج شوروی از کابل اغاز گشت؛قرارداد بن امد. قرار دادی که اکثر کشورهای اروپایی و امریکایی رهبران جهادی و قومی افغان را مجاب به تشکیل دولت وحدت ملی نموده و قول و قرارهای زیادی جهت حمایت از چنین دولتی داده شد. دولت کرزی نتیجه نشست بن بود. پس از ان؛چند انتخابات برای ترکیب لوی جرگه و ریاست جمهوری شکل گرفت که به باور خود ملت افغان بسیاری از نمایندگان و کانونها با نظر و دخالت اشکار و پنهان بیگانه خصوصا امریکا و انگلیس انتخاب شده و مردم نقش چندانی در انتخاب ازاد نداشتند. با شروع فعالیت مجدد طالبان؛امریکا ابتدا سیاست سرکوب را پیش گرفت و بسیاری از مناطق تحت سلطه پشتونها را بشدت بمباران نمود. دولت مرکزی کابل هم از حملات امریکا به منظور دسترسی و تسلط بر حوزه های از دست رفته حمایت کرد. ولی امریکا و ناتو هیچگاه موفق به سرکوب پشتونها نشده و شاهد بودیم هر روز بر ساحه قدرت طالبان افزوده شد. در این بین و با شکست سیاست سرکوب؛امریکا راهکار مذاکره با طالب را پیش گرفت. چندین جلسه و نشست به نمایندکی زلمی خلیل زاد افغانی تبار با هویت شناسنامه ای امریکایی جلساتی تحت عنوان دوحه برگزار شد که هیچ نتیجه ای نداد. زلمی انقدر مقامات امریکایی را نسبت به کاری که میکند مجاب نموده بود که ترامپ قرار بود شخصا با رهبران طالب دیدار کند که این اتفاق نیفتاد و طالبان حاضر به دیدار با رییس جمهور وقت امریکا نشده و خلیل زاد هم به گونه ای مورد غصب ترامپ قرار گرفت! ترکیه هم شانس خودش را با وصاطت دوستم و بخشی از ازبکها امتحان کرد و در استانبول نمایندکان دولت کابل و طالبان را گرد اورد لاکن اینبار هم طالبان پا پس کشیده و به ترکها اعلام نمودند دیگر حاضر به نشستهای ترکیه نیستند! تا زمان خروج رسمی امریکا هیچ تفاهم نامه ای بین دولت کابل و امریکا و طالبان به سرانحام نرسید که شرح مفصلی دارد. ششم: خروج امریکا در واقع فرار از باتلاق افغانستان بود! هر چند بایدن سعی دارد با توجیه علت فرار شبانه از کابل و بگرام؛برای خودش دستاورد بشمارد و دو هدف سرکوب القاعده و کشتن بن لادن را به عنوان پیروزی پس از 20 سال قلمداد کند؛اما به باور واقعیات میدانی امریکا هیچ موفقیتی نداشت و مثل روسها او هم از سرزمین افغانها با خفت و ترس شبانه و پنهان فرار کرد! هفتم؛ اکنون اوضاع بدینجا رسید و برخی اینده این کشور را براساس فرمولهای شکست خورده قبلی تیره و تار تحلیل میکنند. ولی با توجه به اوضاع رقت بار مهاجر و ملت درد و رنج کشیده افغاتستانی؛دیگر به اخر خط رسیده و از هیچ جنگی استقبال نمیکنند. اینکه طالبان بدون درگیری مناطق را تصرف میکنند هم تعبیر جالبی نیست و بهتر است بگوییم خود افغانها تصمیم گرفته با اتحاد بین القومی و قبیله ای؛چاره ای اندیشیده تا بیش از این شاهد نابودی نسل و ثروت کشورشان نباشند. به باور حقیر؛انچه در حال حاضر در کشور فغانستان روی میدهد؛حاصل درایت و دلسوزی بزرگان همه اقوام و قبایل این کشور بوده و نباید نگران بود. اگر تاکنون؛برخلاف طراحی امریکا برای بعد از خروج؛ جنگی جدی بوجود نیامد؛حاصل درایت و دور اندیشی خود افغانهاست. کشور ایران باید در این شرایط ک