بَدریه| 𝒷𝒶𝒹𝓇ℯ𝒾𝒽
_بی تو من یک عمر بارانی تر از باران شدم؛ _پشت یک لبخند غمگین دائما پنهان شدم _عاشقی رسوای خلقم کرد بعد از رفتنت؛ _یوسفی بودم که بازارم شکست ارزان شدم _هیچ چیزی مثل چشمانت پریشانم نکرد؛ _ارگ بم بودم که لرزاندی مرا ویران شدم... 🌒|
بدریه|𝒷𝒶𝒹𝓇ℯ𝒾𝒽