فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستش نشست روی شانه‌ی مداح و صداش به زحمت شنیده‌شد «حاجی اجازه هست مام دو کلوم نوحه بخونیم؟» چند نگاه، به تفاوت‌های ظاهرش دوخته‌شد. سکوت، برای لحظاتی میان‌داری کرد. باز خودش بود که لب باز کرد «نگا به قیافه‌م نکن، مواد هر بلایی سرم آورده‌باشه امام‌حسینو ازم نگرفته!» میکروفون را که لمس کرد، دست‌ها همراه صداش به سینه کوفتند. همه‌چیز فراموش شد؛ همه‌چیز جز حسین. @bagherzadeh91